بگذار بگویند خسیسم !
من دوستت دارم هایم را الکی خرج نمیکنم !
جز برای مهربانی خودت . . .
به انگشتانم که می نگرم به یادت می افتم ، چون عزیزانم انگشت شمارند . . .
نفست باران است ، دل من تشنه ی باریدن ابر ، دل بی چتر مرا میهمان کن . . .
تو تک ستاره منی منم اسیر بودنت / از ته دل داد میزنم؛ میمیرم از نبودنت
دیدگانت را نبند ، نگاهت را ندزد ، تو که میدانی آیه آیه ی زندگیم از گوشه ی چشمانت تلاوت می شود . . .
آسمونی رو دوست دارم که بارونش فقط واسه شستن غم های تو بباره . . .
این جمله را هرگز فراموش نکن :
“ برای دوستت دارم بعضی ها مرسی هم زیاد است ” . . .
تو مپندار که خاموشی من ذکر فراموشی توست
بلکه هر لحظه دلم مست تماشایى توست . . .
تمام بیچارگی زلیخا از روزی شروع شد که ؛ یوسف را به غلامی قبول کردند . . .
بیچارگی من هم از روزی شروع شد که تو را دیدم !
عشق چیز عجیبی نیست ، عزیز دلم ! همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم !
نظرات شما عزیزان: