دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست
اگر برف بیاید هست
اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من
اگر تو باشی هستم
اگر نباشی .....!
چهار تیزهوش نخبه!!!! چیزهایی که4تادوست مینویسن درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 18:28 :: نويسنده : delmarsagan
بعضیا تو زندگیت نقش دیوارو بازی میکنن نه دوست داری خرابشون کنی ؛ نه میتونی بهشون تکیه بدی … !!!
سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 18:27 :: نويسنده : delmarsagan
امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم ۵۰۰۰۰ تومان . یه ده هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد! پنج تا دو هزار تومن داد! پونزده تا هزاری! یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت،نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه! طفلی خودشو کشت ۵۰ تومن منو جور کرد!
سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 17:32 :: نويسنده : delmarsagan
صبحگاهان
وقتی آفتاب
در حال روشن کردن روز است
من بیدارم
و اولین فکرم تویی
شبانگاهان
در تاریکی به درختان خیره می شوم
که چون سایه هایی در مقابل ستارگان
قد کشیده اند
مجذوب این آرامش مطلق می شوم
و آخرین فکرم تویی
دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 18:47 :: نويسنده : delmarsagan
حلالم کن دارم میرم
چقدراین لحظه دلگیره گناهی گردن مانیست همش تقصیر تقدیره نگام کن لحظه ی رفتن چه تلخه این هم آغوشی چه وحشتناکه دل کندن چقدر سخته فراموشی پرازبغضم پرازگریه پرازتلخی وشیرینی حلالم کن دارم میرم منوهرگز نمی بینی حلالم کن اگه دستام به دستای توعادت کرد آخه دنیای عاشق کش به ما دوتا خیانت کرد کلاف آرزوهامو چراهیشکی نمی بافه برای ما دوتا عاشق جدایی دورازانصافه تمام سهم من از تو یه حلقه س که توو دستامه تمام سهم تو ازمن یه عشق بی سرانجامه تو بارونی ترین ابری من از پاییز لبریزم چه معصومانه می باری چه مظلومانه می ریزم
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : delmarsagan
آیا میدانید هر فرد بطور متوسط یک سوم عمر خود را در خواب میگذراند
تبصره : جهت اطلاع مردم مقدس ایران اکثرا ۲و نیم سوم عمرشون در خوابند… آیا میدانید خنده موجب تقویت سیستم ایمنی بدن می شود … آیا میدانید سرعت گریز براى زمین ۱۲ کیلومتر در ثانیه و براى خورشید ۶۱۸ کیلومتر بر ثانیه است تبصره : خدایی اینا رو باچه وسیله ای اندازه گرفتن ؟ من میگم ۶۱۹ میشه ….کی میتونه حرفی بزنه!!!! آیا میدانید جرم هریک از سیاهچاله ها بین ۱ میلیون تا ۱ بیلیون جرم خورشیدی است… تبصره : کدوم ترازو اینو وزن کرده خدایی ! ادامه مطلب ... پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 15:55 :: نويسنده : delmarsagan
هنوززمستون نشده،برف نیومده،یخ ویخبندون نشده ومدرسه هاروتعطیل نکردن که بازم بچه های ابتدایی ذوق کنن!هنوززمستون بااون شب بلندیلداوقصه هاش نیومده بااون شبی که میگن بلندترین شب ساله ولی فقط یک دقیقه ازشبای دیگه بلندتره... هرثانیه که ازعمرم میگذره باخودم میگم خدا کاشکی بشه قبل بهاراونکه رفته بازبیادنبره مارو ز یادولی اون بازنمیاد دل من غصه میخواد امااونم نمیاد... چه زمستونی بشه امسال وچه سالی !هستی؟ یابگم نیستی ؟بازباغصه وبیحالی... کاش خسته میشدم ازفکرکردن به تو،توبامنی هرلحظه وهرجایی که فکرش رابکنی... هرساعت وسالی که میگذردمیخواهم فراموشت کنم اماحیف که نمیروی وبامنی درتمام لحظه هایم؛ومن کناره خاطزه هایت... کاش زمستان امسال آب شوم باطلوع آفتاب عشق مثل توکه آب شدی ورفتی ومن باقی ماندم بانشانه های یک آدم برفی... من هنوزهمانم که بودم,تومراگذاشتی ورفتی... بازگردقبل ازغروب من؛بگذارباورکنم که توهستی! پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 15:45 :: نويسنده : delmarsagan
نق میزندامشب کودک درونم تورامیخواهد تب دارد اشک میریزد یک عالمه غم دارد میترسد دلش هوای آغوشت رامیکند ودست های مهربانت را میگوید:بامن بمان کنارم باش آنان که رفتنشان راتحمل کردم مثل تونبودند تو تویی،وآنها،آنان اند کاردلم وکودک درونش به جایی رسیده است که بایدجوری دلتنگ شویم که به کسی برنخورد پس بیاوآرام کن من واورا تاکنارهم بازشویم ما...
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : delmarsagan
این روزها من خدای سکوت شده ام خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود... اینجا زمین است اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است اینجا گم که میشوی بجای اینکه دنبالت بگردنن فراموشت میکندد......... چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 23:55 :: نويسنده : delmarsagan
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده …. دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی …. همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد… ادامه مطلب ... سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : delmarsagan
بغلم کن عشق خوبم بذار حس کنم تنتو...
از حرارتت بمیرم بگیرم عطر تنتو...
واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست...
ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست...
منو که بغل بگیری گم میشم تو شهر رویا...
بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا...
به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی محابا...
بغلم کن تا نمیرم بی تو، تو دستای سرما...
مثل دامن فرشته شب ما قدیس و پاکه...
حتی ماه به حرمت ما، عاشقونه تر می تابه...
بغلم کن عشق خوبم بذار آرامش بگیرم...
سر بذارم روی شونت با نفسهات خو بگیرم...
جز سرانگشتهای گرمت تن من عشقی ندیده...
سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 22:16 :: نويسنده : delmarsagan
مهم نیست چند بهار در کنار هم زندگی کنیم . مهم آن است که چند لحظه ی بهاری با هم زندگی خواهیم کرد ...
سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 20:54 :: نويسنده : delmarsagan
بازی روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود. انسان چیست ؟ شنبه: به دنیا می آید. یکشنبه: راه می رود. دوشنبه: عاشق می شود. سه شنبه: شکست می خورد. چهارشنبه: ازدواج می کند. پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد. جمعه: می میرد. یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 18:42 :: نويسنده : delmarsagan
خــاطــراتـــت مثــل قوم مــغــول اســتـــــ !
حــمــلـــه میـــکــنــد! آتـــش مــیــزنـــد! مــیســـوزانـــد! خــراب میــکـــنــد! و مــــــــے ر و د . . . ![]()
یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : delmarsagan
هنوز هم خوت هستی؟خودت ماندی؟ هنوز بی بهانه میخندی، هنوز هم چشم هایت هر از گاهی بارانی میشود، دلت كه ابری شد تردید نمیكنی؛بی بهانه میباری،گاهی هم دلت میگیرد،دل تنگ میشوی،صبر كن! دل كه داشته باشی باید هم بگیرد،بزرگ شدی از اول اما،بزرگ كه نبودی، ادامه مطلب ... یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : delmarsagan
- یعنی اینقدی که پسرا به موهاشون میرسن، اگه به یه بوته شلغم ****** - ببین خانوم، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پونزده هزار کلمه برای صحبت کردن استفاده می کنند ولی زن ها از سی هزار کلمه. دیدی ثابت شد. شما زن ها بیشتر حرف می زنین تا ما مردها؟ زن: هیچ هم همچین چیزی نیست. فوقش ثابت شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره! ****** ادامه مطلب ... یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 17:41 :: نويسنده : delmarsagan
اگه میدونستی که چقدر تنهام برام اشک میریختی اما اگه میدونستی که چقدر اشک میریزم هیچوقت تنهام نمیزاشتی
یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : delmarsagan
به چشمانه مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم
به پاکی چشمانم قسم که تا ابد... .....دوستت دارم ! شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 18:2 :: نويسنده : delmarsagan
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن، شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : delmarsagan
شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 17:56 :: نويسنده : delmarsagan
و اشک... شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : delmarsagan
خسته ام از تظاهر به ایستادگی شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : delmarsagan
زرد آبی قرمز سفید مشکی شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : delmarsagan
و خداوند شب را مایه ی آسایش قرار داد تا دردهایمان را به خواب شب بسپاریم.
شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 17:37 :: نويسنده : delmarsagan
شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : delmarsagan
دلم تنگ است برای بودنت میان این قلب پر هیاهو.
چند وقتیست که فراموشت کرده بودم، نه یادی از تو می کردم و نه سراغی از تو می گرفتم.
خیلی برایم سخت است که چگونه تو را شریک عشق های دیگرم کردم، بی آنکه بدانم هیچکس جز تو لایق وابستگی نیست.
این شرمساری را چگونه پنهان کنم وقتی که مدام از پیام هایت روی بر می گرداندم و تو هر بار مرا می خواندی،
و چگونه این محبتت را پاسخ دهم در حالی که تو را رها کرده بودم، لحظه ی مرا به خود وانگذاشتی.
چگونه این بزرگی را در فریادم نگنجانم و چگونه از مهربانی بی حدت این بغض را پنهان کنم وقتی که دنیا بر من تنگ آمده بود و یقین کردم که هیچ پناهی جز تو ندارم، باز تو بسویم آمدی بی هیچ منتی و هیچ سرزنشی، شنیدم مرا خواندی:
برگرد، مطمئن برگرد تا یک بار دیگر با هم باشیم
تا یک بار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم و تا ابد برای هم باشیم.
خدایـــــای عزیزم! ای آرامش دهنده این جسم خسته و روح پر جراحت
تو را سپاس که هزاران بهانه دستم می دهی و هزاران راه پیش پایم می گذاری تا بار دیگر به سوی تو باز آیم.
شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 17:30 :: نويسنده : delmarsagan
پروردگارا
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.
یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : delmarsagan
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 20:23 :: نويسنده : delmarsagan
از جايم بلند شدم، یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : delmarsagan
پيوندها
|
|||
![]() |